هرچقدر تو علم پزشکی اطلاعاتم بیشتر شده، بیشتر فهمیدهام که انسانها چقدر موجودات عجیب و متفاوتی از توصیفات فرهنگ و سنت هستند! انسانها ضعیفند، گوشت و خوناند، انسانها حیوان متکلماند! خطاهای -با حکم فرهنگ سنتی ما!- انسان رو بیشتر تونستهام به انسان بودنش و نه ذات پلید و کثیف شخصیاش ربط بدم! خستهشدنهاش، کم آوردنهاش، رد دادنهاش .. و کامل نبودنهاش.
- یه کیس امروز تو اورژانس بیمارستان کودکان بود، کودک سه ساله. والدینش با شک و احتمال تشنج - seizure - آورده بودنش؛ اما در واقع تشخیصش self-grat**ification و به نام قبلی infantile mas**turbation بود! یه رفتار طبیعی در رشد که به مرور هم خودش متوقف میشه! که حتا این کار در جنین داخل رحم هم دیده شده! بدون درک از چیستی ماجرا! اما اگه فهمیدن این اتفاق، برای بچهی خودم بدون پیشزمینهای از دانش پزشکیم بود چطور فکر میکردم؟ چطور قضاوت میکردم؟ چه حس گناهی رو ممکن بود به بچهی حدوداً ۱۰ سالهام که درکی از این قضایا نداره القا کنم؟