به نظرم یکی از نشانههای بزرگ شدن و به بلوغ فکری رسیدنم این ه که بتونم جای اینکه آدمها رو سیاه و سفید ببینم، طیفی از خاکستری (متناسب با رعایت اخلاق اجتماعی و جنسی) ببینم که کارهای طیف خاکستری انجام میدن. و خب، اصولاً کارها باید ارزشداوری بشن و گفته بشه «کاری نسبتاً خوب/ بد بوده.» اون روزی که «هیچ آدمی» رو داوری نکردم و فقط و فقط به «کارها و فکرها»ـشون بیاندیشم، روزی ه که میدونم یک قدم به مادر شدن نزدیک شدم.
~ خدایا برسان.
~ میخوام پیامبری بشم و آیین میوهخواری رو باب کنم؛ و از کسانی که هندونه و گلابی رو خوشمزه، بهشتی و باکلاس نمیدونند اعلام برائت کنم. دیگه نگم که در بهشتم نهری از آبدوغخیار جاری خواهد بود ... #همونفشاراسمزیبالا