این احساسات ضد و نقیض دارن اذیتم میکنند.
دوست داشتم دوستی بود که آرامش داشت، استیبل بود از نظر روانی، و پیشش صحبت میکردم. صحبت میکردم که حداقل با شنیدن صدای خودم با خودم مشورت میکردم و روراستتر میشدم.
میفهمیدم مشکلم قابل حل ه یا نه؟
میفهمیدم این مشکل مربوط به بزرگسالی ه یا غیرعادی ه؟
خدایا ..
روزگار غریبیست ؛ یک آدم امن پیدا نمیشه . به هیچ کس نمیشه اعتماد کرد
گویی توی یک بیابان بی آب و علف و تنها رها شدیم ...