بعضی وقت‌ها احساس می‌کنم در رودربایستی خودم با خودم یا با حرکت عمومی مجبور می‌شم کاری کنم! حالا بحثم راجع به چیزهای مازور نیست که هم‌رنگ جماعت نبودن سخت و هزینه‌بره. منظورم چیزهای کوچیکه!

مثلاً اینکه چرا در اثر رو دربایستی با حرکت عمومی ۱۲ از بیمارستان خارج شدم و نموندم درس بخونم؟ یا چرا وقتی اسنپ و آژانس هم گیرم نیومد، پس از ده دقیقه پیاده‌روی لذت‌بخش زیر این برف شدید و دوست‌داشتنی، باقی مسیر رو پیاده نیومدم و از این تاکسی زردا دربست گرفتم؟ درحالی که هیچ‌کدام این دو تا کار رو با رضایت قلبی انجام ندادم اما تو رو در بایستی با کی مجبور شدم؟

کاش کمی صبرم بیشتر بشه.