سر اینکه مجبورم تو تاریکی و سوز سرمای هوا برم بیمارستان مثل بچه‌ها اخم کرده‌ام و نشسته‌ام و منتظر فاطمه اینام. :(( 

خوبیش اینه که روز آخره!