عیانِ دل

حرف‌های عیانِ دل

پذیرش

قبلاً خیلی فکر می‌کردم که «چطور می‌تونند این‌طور آرامش داشته باشند؟» و با احساس خودم، کار خیلی سختی می‌دونستم. اما عزیز، الان من هم «پذیرفتم» و «آرام» هستم. انگار تمام مشکلات انسان، وقتی که فرد «واقعیت رو قبول می‌کنه» تا ۷۰ درصد قابل تحمل‌تر می‌شن. اون ۳۰ درصد باقی هم فقط به‌خاطر اندوهی ه که مواقع تنهایی سراغش میان.

حقیقتش، وقتی کسی از آینده حرف می‌زنه یه لبخند می‌زنم، لبخندی که فقط خودم می‌دونم معنی‌اش «چه خوش‌بین!» هست. آره عزیز، نگاه کن، از بین این همه آدمی که هستند، برای کدومشون اهمیت داره؟ هیچ‌کدام! و جالب‌تر اینکه، حتا حس خنثا هم ندارند، «منزجر» هستند. جالب نیست برات؟ برای من جالب ه، و به عنوان یه «فکت» قبولش کردم. :)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

جنینِ اندوه

نیچه سردردهاش رو «درد زایمان افکار» می‌دونست، می‌گفت این سردردها، درد تولد جملاتی‌اند که ۲۰۰ سال بعد شناخته می‌شن.
و سر درد امشب من «درد زایمان اندوه» ه، جنینِ غم که از «۹ سال» پیش در مغزم هست، الان درحالی به دنیا میاد که صبح، مایع آمونیوتیکش، از راه چشم‌هام خالی شده، و الان با لگدپرانی به ریشه‌های اعصاب بینایی و پیشانی، دست و پا می‌زنه که از راه چشمم متولد بشه. جنین اندوه، قدمش مبارک باشد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

عشق هرگز کافی نیست

کاش به بقیه براساس کتاب‌های زرد و این روانشناسی‌های زرد و هلاکویی و ... نسخه نپیچیم.

چطور وقتی از کم و کیف ارتباط من خبر نداری، می‌گی «عشق معجزه می‌کنه؟»

این فقط در زمان‌های زرده عزیزم. عشق هیچ‌وقت معجزه نمی‌کنه، هیچ‌وقت.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

گیاه‌خواری

زمانی کمال انسانی و تمدن بشری شکل می‌گیره که انسان «گیاه‌خوار» بشه.

~ حیوانات هم مثل ما «درک» دارند، معنی مردن رو می‌دونند، می‌ترسند از مرگ.. و ما به‌خاطر هوسِ «خوشمزگی» نمی‌تونیم از مصرف گوشت خودداری کنیم.

~ تا زمانی که گوشت می‌خوریم نمی‌تونیم از انسانیت حرف بزنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

پاکی

مرسی که با بودنتون یادآوری می‌کنید که هنوز می‌شه به پاکی انسان امیدوار بود. ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عشق افلاطونی

در فراسویِ مرزهای تنت تو را دوست می‌دارم. 

آینه‌ها و شب‌پره‌های مشتاق را به من بده
روشنی و شراب را
آسمانِ بلند و کمانِ گشاده‌ی پُل

پرنده‌ها و قوس و قزح را به من بده
و راهِ آخرین را
در پرده‌یی که می‌زنی مکرر کن.

در فراسوی مرزهای تنم
تو را دوست می‌دارم.
 
در آن دوردستِ بعید
که رسالتِ اندام‌ها پایان می‌پذیرد
و شعله و شورِ تپش‌ها و خواهش‌ها
                                           به‌تمامی
فرومی‌نشیند
و هر معنا قالبِ لفظ را وامی‌گذارد
چنان چون روحی
                    که جسد را در پایانِ سفر،
تا به هجومِ کرکس‌هایِ پایان‌اش وانهد…
 
در فراسوهای عشق
تو را دوست می‌دارم،
در فراسوهای پرده و رنگ. 

در فراسوهای پیکرهایِمان
با من وعده‌ی دیداری بده


شاملو


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

Iron sources

برای تأمین آهن بدنم از مواد گیاهی، سطح آهن همه‌چی رو نگاه می‌کنم و به سختی مسیر پیش رو فکر می‌کنم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چه هستم؟

مقالات شمس، منطق‌الطیر، تذکرةالاولیا، هشت کتاب سهراب سپهری، اما تو را ای عاشق انسان کسی نشناخت منزوی، در حال تردد بین این کتاب‌ها هستم. حال افکارم!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

و هیچ پناهی ندارم الّا تو.

جوان، امید به کلی از خلق منقطع کرده و مال و جاه رفته و قبول نمانده و دین به دست نیامده و دنیا رفته، به هزار نیستی و عجز در مسجدی خراب شد و روی برخاک نهاد و گفت: «خداوندا! تو میدانی و می‌بینی چگونه رانده شدم و هیچ کسم نمی‌پذیرد و هیچ دردی دیگر ندارم الا درد تو و هیچ پناهی ندارم الّا تو»

~ تذکرةالاولیا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

اهداف سال ۹۹

برای امسالم باید چندتا هدف‌گذاری داشته باشم؛ 

حداقل ۲۰ تا کتاب بخونم ~ در زمینه اخلاق و رمان حداقل ۳۰ درصد باشه.

در مکالمه انگلیسی و دایره‌ی لغات پیشرفت محسوسی داشته باشم.

آلمانی هم بتونم مکالمات ساده داشته باشم. ~ اولویت نیست.

حداقل یدونه سیستماتیک ریویو و یا دوتا ارجینال آرتیکل مشارکت داشته باشم.

کاهش مصرف گوشت

~ اگه بتونم تمرین ریاضی و نوروساینس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰