این اواخر بعد از چند اتفاقی که برای چند نفر افتاده بود، به این نتیجه رسیده بودم که وقتی یکی خیلی خوب ه و خیلی انسان ه، مورد ظلم قرار می‌گیره. یعنی همین طلاق‌های دوست‌های خودم -که پزشک/دانشجوی پزشکی- بودند از همسران خیلی خیلی عاشق و خوبشون (واقعاً متعهد و خوب!) بیشتر از قبل من رو به این نتیجه رسونده که وقتی خیلی خوب باشی مردم نادیده می‌گیرنت، گویی که این خوب بودن تو به خاطر ویژگی خاصی در طرف مقابل هست و گمان می‌کنه لابد چیزی داره که تو اینطور باهاش خوبی/عاشقشی و بعد طوری هوایی می‌شه که دیگه تو رو هم در حد خودش نمی‌دونه! متأسفانه این چیزی ه که خیلی دیده‌ام و در این مقطع هم شاهد بی‌وفایی دوستانم نسبت به همسرانشون بودم که می‌دونستم همسرهاشون خیلی خوب و شریف هستند.. 

الان جمله‌ای از شوپنهاور دیدم که گویا ایشون هم در این اعتقاد بوده است:

«اگر کسی برای ما بسیار ارزشمند باشد، باید این راز را از او پنهان کنیم، چنان که گویی جنایتی را پنهان می‌کنیم. این واقعیت خوشایند نیست اما حقیقت دارد. آدم‌ها طاقت مهربانی بسیار را ندارند.»

- و من خیلی می‌ترسم. خیلی خیلی.