عیانِ دل

حرف‌های عیانِ دل

آتش‌بس

جنگ تموم شد! سه روز پیش آتش بس اعلام کردند. با کلی شهید و تخریب .. احتمالاً باز هم حمله می‌شه ولی این حس بد که آسمان وطنت به روی جنگنده‌های اسرائیلی باز شدند هیچ وقت شاید فراموش نشه ..

همون‌طور که نحوه شروع جنگ برای همه یه محل تعجب بزرگ بود، پایان جنگ هم همین‌طور بود .. اسرائیل داشت به وحشیانه‌تربن شکل ممکن تهران رو می‌کوبید.. شب زود خوابیدم، صبح که بیدار شدم انتظار داشتم بگن آمریکا نیروی زمینی‌ش وارد شده، دیدم ساعت ۴ صبح گفتند آتش بس شده! صبح حمله آمریکا هم همین حس رو داشتم. شب قبلش نسبتاً آروم بود و انتظار داشتم اوضاع بهتر بشه. صبح بیدار شدم همسرم گفت آمریکا حمله کرده و با B2 بمب سنگرشکن انداخته تو مراکز هسته‌ای. واقعاً از سرعت اتفاقات نمی‌تونستم بفهمم واقعی هستند یا دارم خواب می‌بینم یا همه‌ش یک بازی ه .. 

 

حالا ارام‌ترم، در هتلی نشستم و از سفر ماه عسل لذت می‌برم. همزمان سوالات فیزیولوژی بچه‌های فوریت رو طرح می‌کنم. امیدوارم و بدون استرس. و دوباره حس زندگی دارم. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

جنگ‌زده

آخرین پستم مربوط به مهر ماه پارسال ه، از اضطراب جنگ گفته‌ام، الان ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ هست و ۷ روز هست که بین ایران و اسرائیل جنگ تمام عیار شروع شده و نواحی مختلف ایران دارن بمباران می‌شن.. دو روزه که اینترنت نداریم. ملی شده، بانک سپه هم هک شده و عملاً کارت بانکی من به درد نمی‌خوره.. این ماه آخرین ماه طرح من بود، ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ ابلاغ طرحم تموم می‌شد، ولی کل خرداد ماه مرخصی بودم، جمع مرخصی‌های استحقاقی که نرفتیم .. ۱۵ و ۲۲ خرداد هم عروسیمون بود. اولی شهر من، دومی شهر آقای همسر 🤍

به نظرم باید از این استرس و رخوت جنگ بیرون بیام. بشینم سر برنامه‌هایی که داشتم ... باید برنامه پزشکان رو برای تیر ماه آماده کنم. سوالات امتحانی فیزیولوژی رو برای دانشجوهام طرح کنم .. زبانم رو خوب بخونم و شروع کنم به مطالعه دروس تخصصی.. 

هنوز زندگی جریان داره .. من دارم آشپزی می‌کنم و غذاهای خوشمزه می‌پزم، از بودن پیش همسرم لذت می‌برم، به خوبی می‌خوابم (!)، و کارهایی که دوست دارم انجام می‌دم. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جنگ اسرائیل

پست‌های قبلی‌م رو می‌خوندم، کاملاً نمایانگر اضطراب شدیدی ه که پارسال همین موقع داشتم. جدی چقدر زندگی با اضطراب بده! خودمم یادم ه که چه خالی داشتم. بی‌خوابی، بی‌اشتهایی، آژیته بودن! 

 

از اینکه جنگ بشه می‌ترسم. همیشه می‌ترسیدم ولی انگار الان که سایه جنگ بیشتر شده برام ترسناک‌تر شده. خدا خودش بهمون رحم کنه. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مهر ۱۴۰۳

سرمای مطلوب مهرماه 

خنکی هوا و نسیم قشنگ

خلوتی شیفت

اورژانس 

بوی خوب پختن چغندرقندی که در کارخونه کناری می‌پزه

یار قشنگ و مطلوب! یار دوست‌داشتنی، یار کافی، یار ناجی 

زندگی خیلی قشنگه. الهی شکر. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کادر پرستاری | کشیک ۳۱ شهریور

داشتن کادر پرستاری که سرپرستارش باوجدان ه نعمت بزرگی ه. خیلی بهتر از کادری که می‌گن اهمیت ندید، بذارید برن!

 

اولین حقوقم رو ریختند :) کم ولی اولین!

 

من در کشیک‌های ۳۰ ساعته اینترنی انقدری خسته نمی‌شدم که الان خسته می‌شم! حتا ضمن کشیک یا بعدش مغزم نمی‌تونه یادگیری داشته باشه! مطالعه رو ریجکت می‌کنه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کیس های مهم کشیک | ۲۸ شهریور ۱۴۰۲

بیماری‌های تنفسی ویروسی: خیلی هم مقابل تجویز آنتی‌بیوتیک و کورتیکواستروئید مقاومت نکنم

فشارخون بالا + اپیستاکسی دو طرفه

افت هوشیاری: مردمک‌ها، مسمومیت‌ها

شکستگی استابولوم: از CT-SCAN بیشتر استفاده کنم

تصادف و ساییدگی دست و پا: قرص آنتی‌بیوتیک یادم نره.

فالینگ از ارتفاع / اطفال: علایم هد تروما رو مرور کنم. علایم رو نادیده نگیرم و یا کم‌اهمیت ندونم. به مادر/ بیمار گوش کنم

درد شکم RLQ: 

استفراغ و بی‌حالی: از هر مریض بی‌حال علایم حیاتی چک کنم حتما، حتا اگه نرس بگه چیزیش نیست! حتا اگه به نظر بیمار خوشحال باشه، به آژیته بودن همراه بیمار توجه کنم، اون بیشتر وضعیت بیمار رو پایش می‌کنه!

پای دیابتی: معاینات رو فراموش نکنم، همیشه قبل مشاوره معاینات رو تکمیل کنم. 

- از اهمیت علایم حیاتی غافل نشم.

- عفونت بافت نرم، کلا بیماری‌های عفونی :‌))

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به بیمار گوش بده - ۲

- هد تروما کودک/ فالینگ از ارتفاع/ بی‌قراری

 

برای بار چندم بهم ثابت شده که باید به مریض گوش بدم و به حرفش  اهمیت بدم. بیمار تصادفی دیروز که می‌گفت درد پا داره و نمیتونه حرکت کنه، علارغم اوکی ارتوپدی و فشار سوپروایزر برای ترخیص، شکستگی از آب در اومد. یا اون کودک ۱۹ ماهه که از ارتفاع بلند افتاده بود و بی‌قرار بود و مامانش اصرار داشت که حالش خوب نیست. خوشحالم که بستری شد و مشاوره نوروسرجری گرفتم. الان دارم می‌خونم و می‌بینم چقدر به توجه نیاز داشته علایمش .. باید شلوغی اورژانس و نگرانی خانواده‌ها و پرسش‌های مکررشون باعث نشه که در اپروچم کوتاهی کنم یا از سرم وا کنم. به بیمار گوش بدم. باید تمرین کنم که به بیمار گوش بدم.حتا اگه جو غالب خلاف این باشه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

به مریض گوش بده

در چند کشیک گذشته مهم‌ترین چیزی که فهمیدم همین بود که باید به بیمار گوش بدم. بیمارها خیلی اوقات خودشون بهتون hint می‌دن که درمان و تشخیصش چیه. حتا وقتی که اورینته نیستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بیمارستان عمومی Vs. بیمارستان فوق‌تخصصی

جدی ولی خیلی عجیب ه که من تو تبریز و در بیمارستان‌های فوق‌تخصصیش کیس‌های پیچیده دیدم ولی تا آخر دوره کهیر ندیده بودم و فقط خونده بودم درحالی که الان در یک هفته‌ی گذشته ۴ مورد کهیر دیدم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اورثینک پست‌کشیک

شب گذشته کشیک بودم، مثل ۵ شب قبلش که متوالی کشیک بودم. و امشب کشیک نیستم و اورثینک کشیک نمی‌ذاره بخوابم. 

- برای اون خانوم آزمایش آزاد ثبت شد، اصلاً علت خارش جنرالیزه در سالخوردگان چیه؟ معمولاً کلستاز در زمینه کنسرت و..، کاش صبحش بدن یک پزشک دیگه ثبت کنه براشون

- اون بچه با شکم درد اومده بود چرا ازش یدونه قند خون نخواستم؟ نباید درمان علامتی می‌دادم، حتا اگه گریه می‌کرد. 

- اون خانومه با شکایت کیست بارتولین، آمپول تزریقی ندادم بهش. خوب میشه یعنی؟

- برای عفونت محل برش سزارین جز قرص باید پنی‌سیلین هم می‌دادم ؟ 

 

من در مدیریت بیماران اورژانسی مهارت نسبی دارم، چون در تبریز و در بیمارستان‌های فوق تخصصی ش زیاد تلاش کردم، ولی درمانگاه نبودم تا به حال، بهمون مداوای سرماخوردگی ساده رو یاد ندادند .. آه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰